Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری دانشجو»
2024-04-26@09:59:32 GMT

نامه محرمانه کنار رخت‌خواب آقای فرمانده!

تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۴۴۳۴۶

نامه محرمانه کنار رخت‌خواب آقای فرمانده!

اسدالله از لحظه ورود به محور دچار استرس و نگرانی عجیبی شده بود! می‌ترسید گردان احتیاط به منطقه اعزام شوند و او در محور بماند. از من خواست با حاج آقا صحبت کنم و اسدالله را مرخص کند تا...

 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، اسدالله ابراهیمی سال ۱۳۵۱ در تهران به دنیا آمد.۱۶ سال بیشتر نداشت که برای حضور در دفاع مقدس با دستکاری شناسنامه اش راهی جبهه شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سال‌ها بعد وقتی که فهمید خواهرش به بیماری کلیوی مبتلا شده و نیاز به پیوند کلیه دارد،‌ یک کلیه‌اش را به خواهرش اهدا کرد.

پس از جنگ در برنامه‌های فرهنگی و اعتقادی از مربیان مسجد محل (مهرآباد جنوبی؛ شهرک فردوس) بود. سال ۷۴ معاون فرهنگی پایگاه بسیج شد. سال ۱۳۸۱ ازدواج کرد که حاصل این ازدواج ۲ فرزند به نام‌های حسین و زینب است.

وی از جمله کسانی بود که در فتنه ۸۸ در خط مقدم دفاع از انقلاب و رهبری در میدان حاضر شد. اسدالله ابراهیمی تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس ادامه داده و کارشناسی حسابداری خوانده بود. او در کارخانه پارس خودرو مشغول به کار بود که با آغاز جنگ سوریه تمام تلاشش را برای حضور در سوریه کرد تا اینکه در بهمن‌ماه سال ۹۴ به این کشور اعزام شد. او از فرماندهان لشکر فاطمیون در منطقه بود اما آنقدر متواضع بود که حتی همکارانش تا لحظه شهادت نمی‌دانستند او فرمانده بوده است.

اسدالله ابراهیمی سرانجام در ۲۷ خردادماه سال ۹۵ در شهر حلب سوریه به شهادت رسید، در حالی که پیکرش برای همیشه در منطقه ماند و تروریست‌های جبهه النصره از تحویل پیکر مطهر شهید خودداری کردند. تنها مزار یادبودی به نام وی در قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران اختصاص یافت. به زودی کتابی با عنوان «بهار، آخرین فصل» درباره زندگی این شهید عزیز توسط انتشارات روایت فتح منتشر خواهد شد.

آنچه در ادامه می‌خوانید، حاصل گفتگو با جناب آقای مراد کِی‌پور، از دوستان قدیمی و همرزم شهید اسدالله ابراهیمی است.

* خواب خوب

قبل از اعزام دوم گفتم: اسدالله! نور بالا می‌زنی؟! نکند خبری شده! گفت: هر چه خدا بخواهد!

گفتم: خوابی که ندیدی؟

لبخند زد و گفت: اتفاقاً خوابش را هم دیده ام! یک خواب خوب...

گفتم: خواب رفقایت را دیدی؟! گفت: بماند برای بعد! الآن وقت این حرف ها نیست.

حال عجیبی داشت، از آن اسدالله همیشگی خبری نبود، از زمانی که برگشته بود هیچ کس را تحویل نمی گرفت حتی بچه‌هایش را! خوب می دانست پرونده عمرش به زودی بسته می شود و به خواست قلبی‌اش می رسد! صبر چندین ساله‌اش به زودی جواب می داد.

*چرا همیشه جا می‌مانم؟

چند روز در منطقه بحوث سوریه اسکان موقت داشتیم و بعد به مقر اصلی رفتیم.

یک هفته بعد از اینکه بحوث را ترک کردیم در آن منطقه عملیات انجام شد، بدون اینکه از نیروهای ما استفاده کنند.

اسدالله عصبانی بود و مدام غر می زد و می گفت: فاصله ما تا بحوث کمتر از ۵۰ کیلومتر است، چرا از ما استفاده نکردند؟!  کلی نیروی آماده جهاد در این مقر بی‌کار نشسته‌اند! ما آمده ایم سوریه تا خدمت کنیم، چرا با ما این کار را کردند؟!

خیلی عصبانی بود و حرص می خورد و می گفت: این چه حکمتی است که همیشه جا می‌مانم؟!

* دلبری برای خدا

دو ماه زندگی با  اسدالله به من فهماند مؤمن واقعی کیست.

بارها شده بود حین صحبت کردن حرف‌هایش را قطع می کرد و می گفت: ۵ دقیقه تا اذان مانده، بیا برویم وضو بگیریم و صحبت کنیم.

خیلی مؤدبانه و زیبا تذکر می داد نزدیک اذان است و باید آماده نماز شویم.

وقتی به نماز می ایستاد آرامش در چهره‌اش موج می زد، اهل ادا در آوردن نبود و واقعاً بندگی می کرد.

خیلی اوقات کمی وضو گرفتنم را طول می دادم تا دیرتر به نماز برسم، فقط به خاطر اینکه نماز خواندن اسدالله را نگاه کنم. او نماز می خواند و من کِیف می کردم.

اسد آنقدر برای خدا دلبری کرد تا خدا عاشقش شد و او را برد.

* بیا تخمه بشکن!

هر شب باید ۲ ساعت پست می دادیم. خیلی اوقات من همراه اسدالله بودم.

وقتی به پایان زمان پست نزدیک می شدیم اسد می گفت: مراد! این بندگان خدا خوابیده اند و روز سختی داشته اند. نوبت بعدی را هم ما پست بدهیم؟!

با روحیه فداکاری اسدالله به خوبی آشنا بودم و می دانستم حتی اگر من هم قبول نکنم خودش به تنهایی پست می دهد. یک ظرف پر از تخمه همراه خودم می بردم و می گفتم: حالا که قراره تا صبح اینجا باشیم بیا تخمه بشکن! کمتر راه برو سرگیجه گرفتم!

آنقدر به او گیر می دادم تا کمی بنشیند و خستگی در کند، کمی تخمه با من می‌شکست و دوباره بلند می شد و قدم می زد!

پست دوم تمام می شد و می گفت: مراد! این بندگان خدا سن و سالی ازشون گذشته، گناه دارد از خواب بیدارشان کنیم، پست بعدی را هم ما باشیم؟!

عصبانی می شدم و می گفتم: ولمان کن بابا! خوابم میاد و حال ندارم...

دلش نمی خواست افراد سن بالا را برای پست بیدار کند و خجالت می کشید، وقتی این همه سماجت را از اسدالله می دیدم، می گفتم: باشه! پست بعدی را هم بخاطر رفاقت با تو کنارت هستم!

اسد همه کارهایش رنگ و بوی خدایی داشت ولی ما پی رفیق‌بازی بودیم!

* کلاش تاشو

از اسلحه‌ای که به او داده بودند راضی نبود و می‌گفت: با این اسلحه نمی شود خوب کار کرد، بیا برویم اسلحه‌هایمان را با یک کلاش تاشو عوض کنیم.

گفتم: چه فرقی می کند؟! اگر قرار به کشتن دشمن باشد با همین اسلحه هم می شود دشمن را به هلاکت رساند.

گفت: باید اسلحه‌ای داشته باشیم که در میدان جنگ دست و پایمان را نگیرد و بتوانیم خوب مانور بدهیم!

بالاخره راضی شدم با هم به دفتر مسئول آماد برویم و خواسته اسدالله را مطرح کنیم. مسئول آماد گفت: نداریم، تمام شده. همه را به فرماندهان داده ام.

گوشه دفتر آماد تعدادی اسلحه بود که وسوسه شدم به سمتشان بروم.

مسئول آماد گفت: آنها خراب است و چیز به درد بخوری برای شما پیدا نمی شود.

با اسرار ما اجازه داد اسلحه‌ها را بررسی کنیم. تک‌تک آنها را زیر و رو کردم و بالاخره توانستم دو اسلحه کلاش تاشو که اتفاقاً سالم هم بودند پیدا کنم. اسدالله خیلی خوشحال شد و تا پایان دوره اسلحه را از خود جدا نمی کرد.

*نامه محرمانه کنار رخت‌خواب آقای فرمانده!

مسئولیت سه محور را بر عهده داشتیم. مسئول یکی از محورها دوست صمیمی‌ام حاج آقا بزرگ بود. من و اسدالله هم برای کمک به حاج آقا در آن محور حضور داشتیم.

همزمان یک گردان احتیاط برای مواقع ضروری در عقب محور حدوداً یک کیلومتر دورتر از ما آماده بودند.

اسدالله از لحظه ورود به محور دچار استرس و نگرانی عجیبی شده بود! می ترسید گردان احتیاط به منطقه اعزام شوند و او در محور بماند. از من خواست با حاج آقا صحبت کنم و اسدالله را مرخص کند تا بتواند به گردان احتیاط بپیوندد.

گفتم: اسد من حوصله درگیر شدن با حاجی را ندارم، مرا از این کار معاف کن.

گفت: من هم خجالت می‌کشم مستقیم به او بگویم چه در سرم می گذرد، پس نامه‌ای می نویسم و تو صبح زود کنار رخت‌خوابش بگذار!

اسدالله قبل از نماز صبح رفت و من نامه را کنار تشک حاجی گذاشتم.

* فاصله بیست متری با تکفیری‌ها!

نگرانی اسدالله بی‌راه نبود و دشمن یکی از روستاهای منطقه را محاصره کرد. اسد به همراه گردان احتیاط به منطقه اعزام می شود و حوادث عجیبی برایش رخ می دهد، ماجرای آن روز را اینگونه برایمان تعریف کرد؛

با وجود اینکه نیروهای دشمن چند برابر ما بودند اما با تمام قوا مقاومت کردیم. آتش دشمن سنگین بود.

دستور عقب‌نشینی صادر شد و نیروها به سرعت منطقه را ترک کردند. فاصله من از بچه ها زیاد بود و متوجه عقب‌نشینی آنها نشدم. دیوار مخروبه ای را پیدا کردم و از آنجا به دشمن شلیک می کردم، به خودم آمدم دیدم دشمن از همه طرف به سمت من شلیک می کند و در حال پیش‌روی است. تازه متوجه عقب‌نشینی گردان شدم.

مقاومت در مقابل آن هجم از آتش سخت و غیر ممکن شده بود. آماده عقب‌نشینی شدم که دیدم فاصله من با برخی از تکفیری‌ها به کمتر از بیست متر رسیده است و جنگ رو در روی ما شروع شد!

چند نفرشان را به هلاکت رساندم و به سمت جاده خروجی روستا عقب‌نشینی کردم، آنها هم امان نمی دادند و بی‌وقفه شلیک می کردند متوجه شدم یک اتفاق عجیب در حال رخ دادن است!

صدها تیر همزمان به طرفم شلیک می شد اما به شکل عجیبی مسیر تیرها تغییر می کرد و هیچ آسیبی به من نمی رسید!

* چرا من جا ماندم؟!

برای دیدن اسدالله به مقر گردان احتیاط برگشتم. متوجه شدم گردان جهت انجام عملیات به منطقه اعزام شده است. چند دقیقه آن اطراف چرخی زدم تا نیروهای گردان خسته و کوفته از عملیات برگشتند.

هر چه چشم چرخاندم اسدالله در میان جمعیت نبود. فریاد زدم: پس اسدالله کجاست؟!

رزمنده‌ها نگاهی به هم انداختند و متوجه شدند اسد داخل روستا جا مانده است. هر لحظه چهره‌ام برافروخته‌تر می‌شد و نزدیک بود از عصبانیت منفجر شوم!

فوری چند نفر سوار تویوتا شدند و رفتند اسدالله را پیدا کنند. نشستم گوشه‌ای و خدا خدا می کردم بلایی سرش نیامده باشد!

به محض اینکه اسدالله از روستا خارج شده بود بچه‌ها پیدایش می کنند و او را به عقب برمی‌گردانند.

تویوتا وسط پادگان توقف کرد. از جا پریدم و مثل قرقی خودم را به اسد رساندم. گوشه ماشین نشسته بود و خشاب‌های خالی را پر می کرد، نفس راحتی کشیدم. تا چشمش به من افتاد هیجان زده شد و اتفاقاتی که پشت سر گذاشته بود را برایم مو به مو تعریف کرد.

او تعریف می کرد و من غبطه می خوردم، زیر لب گفتم: پس چرا من جا ماندم؟!

* فکر و خیال اسدالله امانم را بریده بود

تویوتا نیم‌کلاج کرد و آماده حرکت شد. ساعت مچی‌اش را باز کرد و گفت: اگر اتفاقی برای من افتاد این را به حسین برسان...

گفتم: کجا؟! تو که تازه از عملیات برگشتی و هنوز پایت به زمین نرسیده!

گفت: می رویم تل طویل، امشب را آنجا هستم. اگر تل به دست دشمن بیفتد کار همه ما تمام است!

تل طویل مشرف به روستایی بود که داعش به تازگی در آن تحرکاتی را آغاز کرده بود. نیروهای گردان باید تا صبح از محدوده ۷۰۰متری تل محافظت می کردند و روستا را زیر نظر می‌گرفتند. صبح نیروهای پاکستانی برای تحویل گرفتن تل و پاکسازی منطقه آنجا حاضر می شدند.

ساعت را گرفتم و گفتم: باشه مراقب خودت باش... ماشین حرکت کرد و اسدالله گفت: باشه حواسم هست...

چند ثانیه بعد ماشین در میان گرد و خاک بلند شده از زمین و غروب آفتاب ناپدید شد. برگشتم مقر و خواستم کمی استراحت کنم، از صبح در منطقه بودم و حسابی گرسنه‌ام بود. یکی از رفقا رفت چیزی برای خوردن بیاورد فکر و خیال اسدالله امانم را بریده بود. می ترسیدم اتفاقی برای او بیفتد. بلند شدم مقداری آذوقه و مهمات برداشتم و راه افتادم به سمت تل طویل.

* اسدالله کجاست؟!

در تاریکی شب گم شده بودم. تویوتای گردان کنارم توقف کرد در را باز کردم و پریدم داخل ماشین.

راننده گفت: تو کجا؟! گفتم: می روم بالای تل.

گفت: با حاج آقا بزرگ هماهنگ کرده ای؟!

گفتم: خیالت راحت، هماهنگ شده. حرکت کن!

خبر داشتم بغیر از نیروهای گردان احتیاط، ۲۰۰ نفر از رزمندگان سوری هم روی تل هستند. دقایقی بعد رسیدیم روی تل اما خبری از سوری‌ها نبود! گفتم: حسین آقا! پس سوری‌ها کجا هستند؟!

حسین راننده تویوتا خندید و گفت: با تاریکی هوا همه فرار کردند!

از ماشین پیاده شدم. باقی راه را باید پیاده می رفتم. چشمم جایی را نمی دید، پای راستم به چیزی گیر کرد! یک تشک عربی کنار جاده زمین افتاده بود و یکی هم با خیال راحت روی آن خوابیده بود! اسلحه را به طرفش گرفتم و گفتم: قم... قم... یااالله

صدای ضعیف و بی‌حالی از سمت تشک بلند شد و گفت: ای بابا! مراد بی‌خیال شو! بذار بخوابم...

صدای مهدی ذاکری بود که شنیدم. خسته و کوفته از عملیات برگشته بود و از شدت ضعف وسط تل خوابش برده بود. دلم به حالش سوخت و بدنش را یک ماساژ حسابی دادم.

مهدی گفت: آخ دمت گرم مراد، خیر ببینی.

پرسیدم: اسدالله کجاست؟!

گفت: رفته‌اند نوک تل. غرب همین محلی که الان هستیم. نزدیک‌ترین نقطه به روستا.

بعد از اینکه مهدی کمی حالش جا آمد راه افتادیم به سمت اسدالله.

* نفس راحتی کشیدم

خوف کرده بودم! جایی را نمی‌دیدم قدم‌هایم را آهسته و بی‌صدا برمی‌داشتم. اسلحه را آماده شلیک کرده بودم و زیر لب صلوات می فرستادم.

در تاریکی شب ماشینی که اسدالله با آن رفته بود را دیدم و آرام اسد را صدا زدم.

اسدالله گفت: مراد تویی؟! بیا ما اینجا هستیم.

نفس راحتی کشیدم و به سمت صدا رفتم.

اسدالله گفت: اینجا چه می‌کنی؟! خط را به امان خدا رها کردی..!

گفتم: خط ما که خبری نیست! حاج آقا بزرگ هم الکی به ما گیر می دهد و پاگیرمان کرده! دلم پیش تو بود.

اسد خندید و گفت: پس حاج آقا بزرگ حسابی از دستت ناراحت می شود.

گفتم: حاجی را بی خیال، با برویم نوک تل ببینیم اینجا چه خبر است...

کلی ماشین پشت سر هم قطار شده بودند، چند کیلومتر قبل از روستا چراغ‌هایشان را خاموش می کردند و وارد روستا می شدند. معلوم بود داعش در حال انتقال نیروهایش به روستاست و به زودی قصد عملیات دارد.

*مرتضی اسدی

ادامه دارد...

منبع: خبرگزاری مشرق

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: شهدای مدافع حرم شهید مدافع حرم شهید اسدالله ابراهیمی اسدالله ابراهیمی منطقه اعزام گردان احتیاط حاج آقا بزرگ عقب نشینی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۴۴۳۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ریتم شبانه‌روزی یا ساعت بدن چیست؟

  به گزارش تابناک، زومیت نوشت: ریتم‌های شبانه‌روزی چرخه‌هایی در بدن هستند که تقریبا در طول ۲۴ ساعت اتفاق می‌افتند. ریتم شبانه‌روزی که با نام‌هایی مانند ساعت زیستی و ریتم سیرکادین نیز شناخته می‌شود، باعث تغییرات فیزیکی، روانی و رفتاری در یک ارگانیسم می‌شوند. اگر مشکلی برای ریتم‌های شبانه‌روزی رخ دهد منجر به مشکلات سلامتی خواهند شد.

اما ریتم شبانه‌روزی دقیقا چیست و چه کاری در بدن انجام می‌دهد؟ به ریتم شبانه‌روزی، ساعت زیستی، ساعت بیولوژیکی و ساعت بدن نیز می‌گویند. ریتم شبانه‌روزی یک فرآیند طبیعی است که هر روزه در بدن تکرار می‌شود. این ریتم‌ها در تمام جهان طبیعی برای گیاهان، حیوانات و میکروارگانیسم‌ها رخ می‌دهد. این چرخه‌ها برای موجودات ضروری هستند و بدون توجه به عوامل خارجی نیز رخ می‌دهند.


گل‌های آفتابگردان از ساعت شبانه‌روزی داخلی برای دنبال‌کردن خورشید استفاده می‌کنند.

در انسان، ریتم‌های شبانه‌روزی الگوهای تقریبی ۲۴ ساعته‌ای هستند که بدن و مغز طی می‌کنند و امکان تغییراتی در حالات فیزیکی و ذهنی بدن، همراه با تغییرات خلقی و رفتاری ایجاد می‌کنند. در انسان، تقریباً هر بافت و اندامی ریتم شبانه‌روزی خاص خود را دارد و در مجموع، آن‌ها با چرخه‌ی روزانه‌ی روز و شب تنظیم می‌شوند.

چرخه‌ی خواب و بیداری یکی از شناخته‌شده‌ترین ریتم‌های شبانه‌روزی است. انسان‌ها در شب خسته می‌شوند و در طول روز بیشتر احساس بیداری می‌کنند. بیشتر افراد با شنیدن ریتم شبانه‌روزی این چرخه را به یاد می‌آورند؛ اما این ریتم‌ها فقط در مورد خواب نیستند.

نمونه‌های دیگر ریتم شبانه‌روزی در انسان عبارتند از:

فعالیت هورمونی دمای بدن هضم و متابولیسم عملکرد ایمنی   ریتم‌های شبانه‌روزی چگونه کار می‌کنند؟

ریتم‌های شبانه‌روزی فرآیندهای حیاتی هستند که برای عملکردشان به عوامل خارجی نیاز ندارند. بدن به ساعت‌های بیولوژیکی که به‌شکل طبیعی در انسان و سلول‌های آن‌ها وجود دارد، پاسخ می‌دهد و به همین دلیل به عوامل خارجی نیاز ندارد.

گفتیم که هر بافت و اندام ساعت بیولوژیکی خاص دارد. این‌ها در طول ریتم خود تعامل با پروتئین‌‌های خاص و فعالیت و سرعت آن‌ها را کنترل می‌کنند.

یک ساعت اصلی در بدن، تمام این ساعت‌های تکی را کنترل می‌کند. در انسان، ساعت اصلی ساختاری به نام هسته سوپراکیاسماتیک (SCN) است که شامل حدود ۲۰ هزار سلول عصبی است و در هیپوتالاموس قرار دارد. SCN ورودی‌های مستقیم را از چشم دریافت می‌کند.

چشم‌ها نور روز و تاریکی شب را درک می‌کنند، SCN این اطلاعات را دریافت می‌کند و به سلول‌ها می‌گوید که مطابق با آن عمل کنند. نور، ریتم شبانه‌روزی را با یک روز ۲۴ ساعته هماهنگ نگه می‌دارد.

علاوه بر واکنش‌هایی که در سلول‌ها اتفاق می‌افتد، مواد شیمیایی مغز در پاسخ به چرخه‌های روزانه تنظیم می‌شوند. این مواد شیمیایی تعدادی از عوامل بدن را تنظیم می‌کنند، مانند:

گرسنگی و اشتها درجه حرارت برانگیختگی و بیداری خلق و خو   ریتم شبانه‌روزی چه ارتباطی با خواب دارد؟

ریتم‌ شبانه‌روزی بدن، چرخه‌ی خواب و بیداری را کنترل می‌کند. نقش آن‌ها در خواب، به دلیل واکنش بدن و مغز به تاریکی است. یعنی تاثیری که می‌گذارد وقتی است که بیشتر انسان‌ها احساس خستگی می‌کنند و تمایل به خوابیدن دارند.

با تاریک‌شدن هوا، ساعت بیولوژیکی بدن به سلول‌ها دستور می‌دهد تا سرعت خود را کاهش دهند. وقتی هوا رو به تاریکی می‌رود، ملاتونین، هورمون خواب، شروع به افزایش می‌کند و باعث خواب می‌شود. ملاتونین در حدود ساعت دو تا چهار صبح به اوج خود می‌رسد، سپس تا صبح کاهش می‌یابد و باعث بیداری می‌شود.

  چه چیزی بر ریتم شبانه‌روزی تأثیر می‌گذارد؟

نور عامل بیرونی اصلی کنترل‌کننده‌ی ریتم شبانه‌روزی بدن است که آن را با چرخه‌‌ی طبیعی ۲۴ ساعته‌ی زمین هماهنگ نگه می‌دارد. نور و تاریکی بیشترین تأثیر را بر ریتم شبانه‌روزی دارند، اما غذا خوردن، استرس، فعالیت بدنی، محیط اجتماعی، دما و موارد دیگر نیز بر آن تأثیر می‌گذارد. با این حال، بسیاری از عوامل می‌تواند این روند را مختل کند.


چرخه ریتم شبانه‌روزی یک نوجوان معمولیNIGMS   چه عواملی ریتم شبانه‌روزی را مختل می‌کند؟

با اینکه ریتم‌های شبانه‌روزی به‌طور طبیعی اتفاق می‌افتند، عواملی می‌تواند بر آن تأثیر بگذارند. عوامل درونی که ریتم‌ شبانه‌روزی را مختل می‌کند می‌تواند شامل انواع ژن‌های خاص یا بیماری‌های عصبی، مانند بیماری آلزایمر باشد. اما عوامل بیرونی زیادی نیز باعث اختلال در این ریتم می‌شود.

  نور

نور نامنظم می‌تواند به‌سادگی ریتم شبانه‌روزی طبیعی را مختل کند. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها (CDC) یادآور شده که ساعت شبانه‌روزی حدود دود ساعت قبل از زمان معمول خواب فرد، حساس‌تر از همیشه است. اگر فردی در این زمان در معرض نور زیاد قرار گیرد، ممکن است نیاز به خواب در او دیرتر احساس شود، بنابراین ممکن است احساس خواب‌آلودگی نکند، شب دیرتر بخوابد و صبح دیرتر از خواب بیدار شود.

در مقابل، نور زیاد در صبح می‌تواند نیاز به خواب را زودتر کند. خوابیدن در یک اتاق روشن ممکن است فرد را زودتر از زمان لازم از خواب بیدار کند و در شب، زمان خواب معمول او را تغییر دهد.

  رنگ

رنگ نورها ممکن است الگوهای شبانه‌روزی را مختل کند. CDC یادآور شده که نور با طول موج آبی قوی‌ترین تاثیر را دارد. طول موج‌های دیگر نور، تاثیر کمتری بر ساعت شبانه‌روزی دارند.

 

نورهای آبی و سفید در دوره‌های حساس روز، مانند دو ساعت قبل از خواب، می‌توانند به‌خواب‌رفتن یا خواب‌ماندن فرد را دچار مشکل کنند. منابع این نوع نور شامل صفحه‌نمایش‌های الکترونیکی در دستگاه‌هایی مانند گوشی، کامپیوتر و تلویزیون است.

  عادات خواب ناسالم

داشتن عادات خواب ناسالم ممکن است ساعت شبانه‌روزی را مختل کند. این عادات ممکن است شامل موارد زیر باشند:

بیرون رفتن دیرهنگام و زود بیدارشدن نداشتن زمان خواب مشخص خوردن و آشامیدن در اواخر شب مصرف کافئین در اواخر شب استفاده از وسایل الکترونیکی در اواخر شب انجام فعالیت‌های تحریک‌کننده‌ی ذهنی در اواخر روز داشتن درد یا ناراحتی در فضای خواب   شیفت کاری

افرادی که تا دیرهنگام یا در طول شب کار می‌کنند ممکن است دچار اختلالاتی در ریتم طبیعی شبانه‌روزی شوند. کار شیفتی با توجه به تاثیرگذاری چرخه‌های نور خورشید و تاریکی بر بدن، ریتم شبانه‌روزی افراد را تغییر می‌دهد.

  مسافرت

افرادی که مداوم در سفر هستند ممکن است در خواب و ریتم شبانه‌روزی خود دچار اختلال شوند، به خصوص اگر اغلب بین مناطق زمانی مختلف جا‌بجا شوند. این مساله که به عنوان جت‌لگ شناخته می‌شود، احساس بی‌حالی یا خستگی بدن در تلاش برای هماهنگی با تغییرات زمان و ریتم‌های جدید روز است.

  شرایط زمینه‌ای

اختلالات زمینه‌ای خواب ممکن است بر ریتم شبانه‌روزی تأثیر بگذارد، این موارد عبارت‌اند از:

سندرم تاخیر در فاز خواب: زمانی که ریتم شبانه‌روزی فرد به تأخیر می‌افتد، فرد ترجیح می‌دهد دیرتر بخوابد و صبح دیرتر و سخت‌تر بیدار می‌شود.

سندرم پیشرفت در فاز خواب: ریتم شبانه‌روزی جلوافتاده، بنابراین فرد در شب زودتر احساس خواب‌آلودگی می‌کند و صبح زودتر از خواب بیدار می‌شود.

اختلال خواب و بیداری نامنظم: فقدان ریتم منظم که به اختلال در خواب و بیداری منجر می‌شود.

اختلال خواب و بیداری غیر ۲۴ ساعته: ریتم شبانه‌روزی با یک روز ۲۴ ساعته هماهنگ نیست و در نتیجه دوره‌هایی از خواب‌آلودگی و دوره‌های بی‌خوابی ایجاد می‌شود.

 

  چگونه یک ریتم شبانه‌روزی سالم را حفظ کنیم؟

چندین فاکتور مهم برای حفظ ریتم شبانه‌روزی سالم وجود دارد. تنظیم یک زمان مشخص برای خوابیدن و بیدار‌شدن ممکن است به بدن کمک کند تا ریتم خود را با این زمان‌ها تنظیم کند. برخی افراد ساعت کوک می‌کنند تا هر روز در ساعت مشخصی از خواب بیدار شوند. این امر ممکن است به بدن کمک کند تا شب، زمانی که باید بخوابد تا صبح به‌موقع از خواب بیدار شود.

ایجاد برنامه‌ی منظم برای زمان خوابیدن و بیدار‌شدن باید شامل روزهای مرخصی و تعطیلات آخر هفته نیز باشد و در این روزها نیز رعایت شود.

نور در اختلال در ریتم شبانه‌روزی بسیار تاثیرگذار است. محدود‌کردن نور سفید و آبی دو ساعت قبل از خواب که تایم حساسی برای ریتم‌شبانه‌روزی است احتمالا به تنظیم ریتم کمک می‌کند.

سایر نکاتی که ممکن است به تقویت ریتم شبانه‌روزی سالم کمک کند، شامل موارد زیر است:

بیرون‌رفتن یا قرارگیری درمعرض نور شدید هنگام صبح اجتناب از مصرف کافئین در اواخر روز در صورت نیاز، اوایل بعدازظهر چرت کوتاه زدن اجتناب از چرت‌زدن‌های طولانی یا چرت‌زدن در اواخر روز اجتناب از وعده‌های غذایی سنگین انجام فعالیت‌های آرام‌بخش قبل از خواب، مانند مطالعه یا انجام حرکات کششی ملایم

برخی از چای‌های گیاهی یا مکمل‌های آرام‌بخش ممکن است به ایجاد حالت خواب‌آلودگی در افرادی که مشکل به‌خواب‌رفتن دارند کمک کند.

  آیا اختلال در خواب نیاز به درمان دارد؟

گاهی‌اوقات احساس خمودگی طبیعی است، اما افرادی که به‌طور منظم اختلالات خواب دارند یا احساس می‌کند ریتم شبانه‌روزی آن‌ها مشکل دارد شاید بهتر باشد با پزشک مشورت کنند.

خواب بی‌کیفیت یا بی‌خوابی ممکن است به عوارض سلامتی منجر شود، از جمله:

فشار خون دیابت یا مقاومت به انسولین وقفه تنفسی در خواب چاقی حمله قلبی سکته افسردگی و اضطراب روان‌پریشی اختلالات خلق و خو    

افرادی که برنامه‌های نامنظم دارند، مانند کسانی که مرتب سفر می‌کنند یا در طول شب کار می‌کنند، بهتر است با متخصص صحبت کرده تا اختلالات ریتم شبانه‌روزی را به حداقل برسانند.

ملاتونین ممکن است به خواب و تنظیم مجدد ریتم شبانه‌روزی کمک کند، اما استفاده صحیح از آن مهم است. قبل از استفاده از هورمون‌ها برای تنظیم چرخه‌ خواب، صحبت با پزشک ضروری است.

دیگر خبرها

  • اگر طوفان نمی‌شد + اسناد محرمانه
  • ریتم شبانه‌روزی یا ساعت بدن چیست؟
  • نیروی دریایی ارتش به داد سیل‌زدگان سیستان و بلوچستان رسید + فیلم
  • پشت پرده سفر محرمانه ۲ مقام نظامی و امنیتی اسرائیلی به قاهره
  • ◄ بازدید مشاور عالی فرمانده کل قوا از بندر شهید رجایی
  • قتدار جمهوری اسلامی ایران ثمره اتحاد نیروهای مسلح است
  • انعقاد تفاهم نامه سرمایه گذاری خارجی به ارزش ۸ میلیون دلار در منطقه ویژه اقتصادی بندر امام خمینی​
  • انعقاد تفاهم‌نامه هشت میلیون دلاری در منطقه ویژه اقتصادی بندر امام (ره)
  • افتتاح مرکز تداوم عقیدتی امام خامنه قرارگاه منطقه‌ای کربلا نیروی زمینی سپاه
  • مکالمات داور و ‏VAR‏ در انگلیس محرمانه است!‏